امروزه با روند كاهشي ميزان منابع آبي در كشور مسئولان ذيربط درصدد گسترش هرچه بيشتر سيستم هاي آبياري نوين در مزارع و باغات مي باشند، لذا ارزيابي و پايش سامانه هاي آبياري قطره اي با هدف اصلاح و بهبود سامانه هاي اجرا شده صورت مي گيرد. جهت انجام اين بررسي، 20 نمونه از سامانه هاي آبياري قطره اي اجرا شده در شهرستان هاي مختلف استان گلستان در سال 91-1390 مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت. ارزيابي ها بر اساس دستورالعمل اداره حفاظت خاك آمريكا (SCS) و اندازه گيري ها در هر مزرعه شامل: فشار و دبي قطره چكان ها، بررسي وضعيت ايستگاه كنترل مركزي، ميزان آب مصرفي، سطح خيس شده در هر درخت، نمونه آب و تعيين شاخص اشباع لانژيلر و همچنين گفت و گوي حضوري با كشاورزان جهت آگاهي از وضعيت راهبرد سامانه بوده است. با توجه به نتايج بدست آمده، مقادير متوسط پارامترهاي ضريب يكنواختي (EU)، ضريب يكنواختي آماري (UC)، ضريب كاهش راندمان (ERF)، راندمان پتانسيل كاربرد (PELQ) و راندمان واقعي كاربرد (AELQ) در چارك پايين، در سامانه هاي مورد ارزيابي به ترتيب 79، 85، 90، 65 و 73 درصد محاسبه شدند، كه نشان از وضعيت متوسط سامانه هاي آبياري در اين استان دارند. بطور كل مشكلات اصلي سامانه هاي آبياري قطره اي در اين استان را مي توان به چهار دسته اصلي، مسائل و مشكلات، طراحي، اجرايي، مديريتي و بهره برداري، اجتماعي و طبيعي تقسيم بندي نمود كه مهم ترين آن-ها در هر بخش عبارتند از: طراحي و اجراي نادرست، عدم شستشوي فيلترها، گرفتگي و نامناسب بودن تعداد قطره چكان ها، عدم تنظيم شيرفلكه ابتداي مانيفلدها، نامناسب بودن فشار و توزيع غيريكنواخت آن، كم بودن سطح خيس شدگي و در مجموع ضعف شديد در مديريت بهره برداري از سوي كاربران اين سامانه ها مي باشد.

مديريت استفاده از آب شور در آبياري قطره اي در جهت پايداري اراضي
مديريت استفاده از آب شور در آبياري قطره اي در جهت پايداري اراضي
از راهكارهاي مديريت آب در مزرعه استفاده از آب شور براي آبياري محصولات است كه در اين مطالعه به بررسي استفاده ي تناوبي آب شور و شيرين و تاثير آن بر شوري خاك پرداخته شد. اين آزمايش در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي تحت آبياري قطره اي براي محصول ذرت با نه تيمار با مديريت هاي آبياري با آب شور و شيرين به طور ثابت و تناوبي و در سه سطح شوري 4/0 (آب شيرين)، 5/3 و 7/5 دسي زيمنز بر متر و با تناوب هاي يك در ميان، سه در ميان و پنج در ميان انجام شد. فرضيه مطالعه اين بود كه آبشويي تناوبي در مقايسه با آبشويي دائم (آبشويي با هر بار آبياري) مي تواند در جهت كنترل سهم آبشويي در عين اين كه پايداري اراضي (كنترل املاح) تامين شود موثر باشد. نتايج اين تحقيق نشان داد كه در انتهاي فصل رشد در مديريت يك در ميان تجمع نمك قابل ملاحظه اي در داخل خاك نسبت به ابتداي آن مشاهده نشد و استفاده از اين مديريت در جهت كشاورزي پايدار قابل توصيه مي باشد. در مديريت هاي تناوبي بعد از آبياري با آب شيرين شوري در نيمرخ خاك كاهش يافت. در استفاده از آب شور تحت آبياري قطره اي تجمع املاح در سطح خاك بيشتر بود و با فاصله گرفتن از قطره چكان ها تجمع املاح در خاك كمتر شد.
برای ارسال نظر وارد سایت شوید